زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

ژان ژاک روسو





ژان ژاک روسو فیلسوف، اندیشمند و نویسنده معروف قرن هجدهم فرانسوی می‌باشد.


۱ - شرح حال



او از یک خانواده ثروتمند بود که در روزهای قتل‌عام پروتستان‌ها در فرانسه، به سوئیس پناهنده شد. این شهر، مرکز اصلی تفکر کالوینیستی بود. روسو از طرفداران حکومت ژنو بود و دوران زندگی او در این مدت، تأثیر زیادی بر افکار و اندیشه‌های او نهاد، بنابراین آموزش‌های اخلاقی روسو بیشتر از طریق جامعه بود تا خانواده. بخصوص اینکه مادرش را از همان ابتدا از دست داده و پدر ساعت سازش نیز حوصله تربیت پسرش را نداشت. او علاقه داشت که معلم رقص باشد، شغلی که آباء سختگیر ژنو کالوینیست از آن جلوگیری می‌کردند.
با این وجود، عدم بیان نقش برخی از آموزه‌های پدر در روسو، بی‌عدالتی خواهد بود، چرا که پدر روسو به ادبیات علاقه زیادی داشت و همه شب برای ژان، افسانه‌ها و داستان‌های پر ماجرا تعریف می‌کرد. این آموزه‌ها در گسترش قدرت تحلیلی و ادبیاتی روسو نقش زیادی داشت، چنان که خود در این باب می‌نویسد: «با این روش در مدت کوتاهی نه تنها مطالعه و فهم کتاب‌ها به طرز عجیبی برایم ساده شد، بلکه بر امیال انسانی چنان بینشی پیدا کردم که برای سن و سال من بسیار عجیب بود. موضوعات را به طور کامل درک نمی‌کردم، اما همه‌چیز را می‌توانستم احساس نمایم، همه این احساسات موجب گشت تا تأثر عاطفی و بسیار مطبوعی از زندگی پیدا کنم.»

۲ - مراحل زندگی



زندگی روسو، فرار و گریزهای زیادی داشت، پدرش او را به خانواده‌ای سپرد، اما آن خانواده ژان را نزد کشیشی فرستادند که تعالیم و تربیت او، خصلت طبیعت دوستی روسو را پرورش داد. وی مدتی شاگرد عریضه‌نویس دادسرا بود، مدتی هم شاگرد یک گراور ساز بود. او مردی خشن و بی‌رحم بود و هر روز ژان را کتک می‌زد، او هم در مقابل مارچوبه‌ها و سیب‌های او را می‌دزدید. روسو در شاگردی او دزدی و دروغ‌گویی را یاد گرفت. او تا سی سالگی زندگی بی‌خانمانی داشت، مدتی هم به استخدام زن ثروتمندی درآمد و مقداری از جواهرات او را دزدید. بعد از مدتی در شهر دیگری، کشیشی او را به مادام دو وارن معرفی کرد و روسو به کمک او و کتابخانه‌اش دانش وسیع و عمیقی را به دست آورد. در اینجا او رساله جمهور افلاطون را مطالعه کرد، اثری که برنوشته‌های سیاسی او تأثیر وافری نهاد.

۳ - آثار و مقالات



موفقیت علمی روسو در زندگی‌اش، با نگارش مقاله «گفتار در اثرات اخلاقی هنرها و علوم» و ارسال آن به مسابقه مقاله‌نویسی و کسب مقام نخست آغاز گشت. او در مقاله خود استدلال کرده بود که با پیشرفت علوم و هنرها، انسان از وضع طبیعی و اخلاقیات دور می‌شود. مقاله دوم وی با نام «گفتار درباره خاستگاه نابرابری انسان‌ها» با اینکه در مسابقه جایزه‌ای را نیاورد، اما بهتر از مقاله اول بود. سال بعد، بنا به خواست دیدرو مقاله «اقتصاد سیاسی» را برای دانشنامه نوشت. با نگارش این مطالب، محافل بالای پاریس که او را طرد کرده بودند، حضور روسو را می‌پذیرفتند، اما او اینک به صحنه‌های زیبای طبیعت و تماشای آفتاب علاقه داشت، لذا از پاریس متشنج به قصری بیرون از شهر به نام ارمیتاژ رفت.
روسو سه نوشته مهم خود را با نام رمان ژولی یا هلوئیزنو، قرار اجتماعی و امیل را طی اقامت خود در ارمیتاژ نوشت. او با اینکه حالت بی‌ثباتی داشت، همچنان نوشتن را ادامه داد، طرح قانون اساسی کورسیکا، رساله حکومت لهستان، اعترافات و گفت و شنودها، خیالات مرد تنهای رونده، کمدی نارسیس، نامه به دلامبر درباره تئاتر و نامه‌هایی از کوهستان از دیگر آثار اوست. وی معروف‌ترین کتاب خود را در سال ۱۷۶۲ با نام قرارداد اجتماعی (the social contractl) منتشر نمود. این کتاب با این عبارت معروف آغاز شده است: «آدمی آزاد زاده شد و همه جا دربند است.» روسو در سال ۱۷۷۸ درگذشت.

۴ - اندیشه سیاسی



فلسفه سیاسی روسو، بسیار پیچیده است، نوشته‌های او انتزاعی و نامتناقض می‌باشد.

۴.۱ - دو گفتار


او در دو گفتار خود معتقد بود که انسان معصومیت اولیه را از دست داده و به زندگی فاسد رو آورده است. اقتصاد سیاسی و قرار اجتماعی او نمایانگر طرح روسو برای رستگاری است. روسو عهده‌دار وظیفه قالب‌بندی دوباره طبع و سرشت بشری شد و خواهان آزادی برای فرد بود. او تلاش نمود تا آزادی فرد و اقتدار دولت را در هم آمیخته و آنها را اصلی مکمل یکدیگر در جامعه نشان دهد.
روسو در این دو مقاله بیان داشته که با پیشرفت هنرها و علوم، انسان‌ها به سوی فساد پیش می‌روند، زیرا پیشرفت علوم امکانات و وسایل رفاهی را فراهم ساخته و نگرش مادی گرایانه و دنیاپرستانه را در انسان پرورش می‌دهد که فضیلت و اخلاق را نابود می‌کند. از نگاه روسو، نابرابری انسان‌ها به دو صورت می‌باشد، نابرابری طبیعی و تفاوت‌هایی در سن، سلامتی، توانایی بدنی و نابرابری‌های اخلاقی و سیاسی که در وضع طبیعی وجود نداشت و جامعه مدنی آن را ایجاد می‌کند. نابرابری طبیعی، انسان را ثروتمند یا فقیر، قدرتمند یا ضعیف، فرمانده یا فرمان‌بردار بار می‌آورد.

۴.۲ - قرار اجتماعی و اقتصاد سیاسی


قرار اجتماعی، اثری است که روسو هرگز آن را کامل نکرد و معتقد بود که این کار بزرگ از توانایی او خارج می‌باشد، بسیاری ازاندیشه‌های مهم او در قرار اجتماعی به طور خلاصه در اقتصاد سیاسی دیده می‌شود. او اعتقاد داشت که انسان نیازمند دانش است، لازمه شهروندی خوب آن است که فرد اراده خود را تابع اراده اجتماع سازد. روسو بنیاد دولت تنواره یا ارگانیک خود را در اقتصاد سیاسی بیان کرد. نظریه تنواره بودن دولت، فردگرایی توماس‌هابز و جان لاک را رد می‌کند. از دید او جامعه یک تنواره یک شخص عمومی و یک وجود اخلاقی است که زیر حکمرانی اراده عمومی است نه اراده خاص.

۴.۳ - اشکال حکومت


روسو بین دولت و حکومت تفاوت قائل است و دولت را کل هیئت سیاسی یا جامعه سیاسی تعریف می‌کند و حکومت را متشکل از افرادی می‌داند که مردم انتخاب کرده‌اند تا اراده عمومی را اجرا سازند. حکومت توسط مردم ایجاد شده و هر زمان که مردم بخواهند می‌توانند آن را تغییر یا اصلاح سازند. حکومت از سه قوه قانون‌گذاری، اجرایی و قضائی تشکیل یافته است. شکل حکومت را میزان جمعیت مشخص می‌سازد، کشورهای کم‌جمعیت زیر سلطه حکومت تیرانی می‌روند، دولت‌هایی که به اصل قانون توجه نمایند، جمهوری هستند. روسو حکومت‌ها را به چهار شکل پادشاهی، آریستوکراسی، دموکراسی و مختلط تقسیم می‌کند.

۵ - فهرست منابع



عالم، عبدالرحمن، تاریخ فلسفه سیاسی غرب، عصر جدید و سده میانه، تهران: وزارت امور خارجه، ۱۳۷۷.
آثار کلاسیک فلسفه، مترجم مسعود علیا، تهران: ققنوس، ۱۳۸۲
قرارداد اجتماعی، ژان ژاک روسو، ترجمه غلامحسین زیرک زاده، تهران: شرکت سهامی چهر، ۱۳۴۴.

۶ - منبع



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «روسو؛ از در به دری تا شهرت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۲۱.    


رده‌های این صفحه : مقالات پژوهه




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.